کتاب چندگفتار در باب اندیشه, فرهنگ و اقتصاد, محمدباقر صدر, سید امید موذنی, صدر
برشی از کتاب:
به طور مستقیم به فراخور توانایی اش در بهره آفرینی از
آن زمین به احیای بخشی از آن می پردازد. اما اگرچه وی در فکر حیازت و قرق بخش
وسیعی از آن زمین نیست همواره مقداری آب را در کوزه اش می ریزد و قدری سنگ برای
کلیه خود می آورد و مقداری چوب برای آتش افروختن گردآوری میکند و با این کارها این
مواد را حیازت می کند؛ زیرا برای انتفاع از این چیزها در زندگی خود، راهی جز این
ندارد که آنها را حیازت کند و در دسترس خود قرار دهد.
بنابراین در حالی که رقابتی در کار نیست، در اختیار گرفتن زمین و دیگر منابع
طبیعی معنایی ندارد بلکه در این حالت احیای آن زمین تنها کاری است که فرد برای
بهره آفرینی و ارزش افزایی از طبیعت انجام می دهد. فقط در حالتی حیازت و تصرف زمین
ارزش می یابد. که هر فردی برای تسلط بر بخشی بیشتر از زمین و فرق آن تلاش کند و در
نتیجه میان افراد بر سر آن زمین رقابت پدید آید و شدت بگیرد. این بدان معناست که
حیازت زمین و دیگر منابع طبیعی، از جمله کارهای بهره آفرین و ارزش افزا نیست که
دارای ماهیت اقتصادی باشد، بلکه فقط فرق و حصار کشیدن دور منبعی طبیعی و منع
دیگران از مداخله و تصرف در آن است.
اما حیازت چوب و سنگ و آب کاری زور مدارانه نیست، بلکه در ماهیت خویش عملی
اقتصادی و از انواع بهره آفرینی و ارزش افزایی به شمار می رود. از این رو انسانی
که به تنهایی زندگی می کنند، به رغم آنکه هیچ گونه انگیزه ای برای قدرت ورزی و
تحمیل قدرت ندارد، این نوع از حیازت را انجام میدهد. بدین سان در می یابیم که
حیازت اشیای منقول در ثروتهای طبیعی از کارهای قدرت ورزانه به شمار نمی آید. بلکه
از مصادیق بهره آفرینی و ارزش افزایی است که انسان حتی اگر هیچ دلیلی برای به کار
بستن زور نداشته باشد، باز هم به آن می پردازد.