فصل
دوم: بعضی از معجزات واحتجاجات حضرت امام رضا علیه السّلام بعضی از معجزات و
احتجاجات که آن حضرت با اهل ملل فرمود و از برکت آن
حضرت
هدایت یافتند و مسلمان شدند.
در
خرایج از محمّد بن فضل هاشمی مروی است که چون حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام
وفات یافت به مدینه آمدم و خدمت امام رضا علیه السلام رسیدم. اماناتی که به همراه
من بود رسانیدم و عرض کردم به بصره میروم. مردم در وفات حضرت امام کاظم علیه
السلام شک کرده اند و اختلاف بسیاری در میانه ی ایشان شده است چون از خدمت شما
میروم یقین دارم که اهل بصره از من از علامات و دلالات امامت تو بپرسند اگر چیزی
به من بنمایی که در آن جا باعث رفع اختلاف و هدایت جمعی از شیعیان شما و پدرت شده
باشم بسیار به جا و به موقع خواهد بود. فرمود: این امور بر ما مخفی نیست چون به
بصره رسیدی به شیعیان ما بگو من در این نزدیکی به بصره و عریض خواهم آمد ایشان
مجموع ودایع و امانات انبیا به خصوص پیغمبر ما خاتم پیغمبران را که باید در نزد
وصی و امام باشد به من .نمود من گفتم چند روز بعد از ورود من خواهید آمد؟ فرمود
بعد از سه روز از ورود تو چون وارد بصره شدم و مردم نزد من آمدند و احوال آن حضرت
را پرسیدند به ایشان گفتم پیش از آن که امام موسى بن جعفر علیه السلام وفات کند یک
روز خدمت آن حضرت رسیدم و به من فرمود که ناگزیر من میمیرم همین که مرا دفن کردید
دیگر یک دقیقه در بغداد نمان و به مدینه برو و این اسباب مرا به فرزندم علی برسان
که اوست وصی و صاحب کار بعد از من من چنان کردم و امانات آن حضرت را به ایشان
سپردم سه روز دیگر خودش نزد شما خواهد آمد و هر چه خواهید از خودش بپرسید