مشخصات کتاب پسر آسید مصطفی

تگ ها : خرید کتاب پسر آسید مصطفی. ساسان ناطق. انتشارات: سوره مهر. کتاب پسر آسید مصطفی ساسان ناطق. کتاب پسر آسید مصطفی سوره مهر. ساسان ناطق.

کتاب پسر آسید مصطفی, ساسان ناطق, سوره مهر

برشی از کتاب:

براندازش کردم ولی جای زخمی در بدنش ندیدم وقتی دوباره پرسیدم، گفت: «بابا به جای ناجور تیر خورده!»

اولش نفهمیدم چه میگوید؛ برای همین سؤالم را یک بار دیگر تکرار کردم. عصبانی شد و گفت: «بابا، گلوله به به جای ناجور خورده!»

وقتی فهمیدم گلوله به باسنش خورده شیطنت کردم و گفتم: «اون جای ناجور کجاست؟

آن قدر سر به سرش گذاشتم تا اینکه گفت گلوله به باسنش خورده است. او را گول کردم وقتی داشتم از روی پل می دویدم خنده ام گرفته بود. به او گفتم: مواظب جای ناجورت باش که واقعا گلوله به جای ناجوری خورده

آن طرف پل ماشینها و آمبولانس ها می آمدند و زخمی ها را می بردند. او را یک گوشه گذاشتم و وقتی برگشتم محمود محمدی از بچه های منطقه هفت کمیته و کارمند وزارت راه را دیدم هنوز چند گروه از بچه ها قبل از پل با عراقی ها می جنگیدند. اداره راه نزدیک پل بود به محمود گفتم بلدی با لودر کار کنی؟»

گفت بلد است. گفتم برود از اداره راه یک لودر بیاورد. می خواستم جلوی پیشروی عراقی ها را بگیریم. محمود رفت و کمی بعد با یک لودر برگشت گفتم عرض خیابان را بکند و خاکش را مثل یک خاکریز سمت پل بریزد محمود خندق عمیقی کند. حالا دیگر تانکهای عراقی نمی توانستند جلوتر بیایند.

آخرین نیروها داشتند بر میگشتند که دیدم عراقی ها پرچمشان را روی فرمانداری زدند به یکی از بچه ها گفتم رفت از آن طرف پل یک تفنگ ۱۰۶ آورد. ساختمان فرمانداری از کنار پل دیده می شد. چند گلوله به طرف فرمانداری شلیک کردم و همراه چند نفر دیگر...