کتاب زندگانی امیر مومنان علی علیه السلامنوشته ی دکتر سید جعفر شهیدی داستان زندگانی این حضرت را به نمایش گذاشته که توسط دفتر نشر فرهنگ اسلامی به چاپ رسیده است.
اطلاعات کتاب
نام کتاب : |
زندگانی امیر مومنان علی علیه السلام(علی از زبان علی) |
|
نويسنده ، مولف : |
دکتر سید جعفر شهیدی |
گرداوري ، مترجم : |
دکتر سید جعفر شهیدی |
نشر ، ناشر ، انتشارات : |
فرهنگ اسلامی |
تعداد صفحه / قطع و نوع جلد : |
212ص, وزیری, شمیز |
نوبت چاپ و سال چاپ : |
چهل و دوم 1398 |
قيمت پشت جلد کتاب ( تومان ) : |
45000 |
موضوع : |
زندگانی امام علی |
شابک : |
9789644763212
|
تگ ها : |
خرید کتاب زندگانی امام علی, علی از زبان علی, دکتر سید جعفر شهیدی, دفتر نشر فرهنگ اسلامی, چاپ چهل و دوم, چهره های معصومین, زندگانی امام علی, کتاب علی از زبان علی, انتشارات فرهنگ اسلامی |
|
درباره کتاب
کتاب زندگانی امیر مومنان علی علیه السلام(علی از زبان علی)
چنان که نوشته شد خاندان هاشم از مکنت چندانی برخوردار نبودند. ابوطالب که در کودکی سر پرستی محمد لله را بر عهده گرفت، فرزندان و عیال بسیار داشت. قریش را سالی سخت پدید آمد. محمد بی عموی خود عباس را گفت: «برادرت ابوطالب نانخور فراوان دارد و
چنین که می بینی مردم در سختی بسر می برند، بیا نزد او برویم و از آنان بکاهیم. من از پسران او یکی را بر می دارم، تو هم یکی را، و سرپرست آنها می شویم.» عباس پذیرفت. نزد ابوطالب رفتند و داستان را با او در میان نهادند. ابوطالب گفت: «عقیل را برایم بگذارید و هرچه خواهید بکنید. » محمد و على را و عباس جعفر را گرفت. از این رو علی در خانه محمد رف و در دامان او پرورده شد و خود در این باره چنین گوید: «در پی او بودم چنان که شتر بچه در پی مادر، هر روز برای من از اخلاق خود نشانه ای برپا می داشت و مرا به پیروی آن می گماشت.»؟
هرچه بیشتر میبالید، رسول خدا بیشتر به او و تربیت او می افزود و علی در این باره چنین فرمود: «آن گاه که کودک بودم مرا در کنار خود نهاد و بر سینه خویشم جا داد. و مرا در بستر خود می خوابانید. چنان که تنم را به تن خویش می سود و بوی خوش خود را به من می بویانید. »
هنگامی که رسول خدا در کوه حرا به رتبت پیمبری مشرف شد و به خانه بازگشت، در خانه او خدیجه، علی و زید پسر حارثه بسر می بردند. چنان که در تاریخ تحلیلی نوشته ام، او حالت و رسالت خود را بیش از آن که به دیگران بگوید به این سه تن گفت و هر سیه بدار گرویدند. بی هیچ چون و چرا، باورکردنی است که على * نخستین مرد در پذیرفتن دین اسلام باشد. او در این باره چنین می گوید: «هر سال در حرا خلوت می گزید، من او را می دیدم و جز من کسی وی را نمی دید. آن هنگام جز خانه ای که رسول خدا و خدیجه در آن بود، در هیچ خانه ای مسلمانی راه نیافته بود. من سومین آنان بودم، روشنایی وحی و پیامبری را می دیدم و بوی نبوت را می شنودم.»