مشخصات گفتارهایی پیرامون بلایا و گرفتاری ها
نام : |
گفتارهایی پیرامون بلایا و گرفتاری ها |
مولف ، نویسنده : |
سیدحسن افتخارزاده |
انتشارات، نشر : |
نیک معارف |
تعداد صفحات / سایز و مدل : |
480 / وزیری, شمیز |
شابک : |
9786006834184 |
قیمت پشت جلد : |
280,000 تومان |
قیمت با تخفیف : |
252,000 تومان |
|
عدم موافقت قرآن اهل بیت را تحلیل های فلسفی
دیدگاه قرآن و معارف اهل بیت در مورد بلایا با تحلیل های فلسفی و اعتقادات عرفانی تفاوت دارد. اصولاً نگرش به عالم و پدیده های آن در دیدگاه قرآن و معارف اهل بیت ، کاملاً مغایر با آن چیزی است که در فلسفه و عرفان بحث می شود. در ادامه به بررسی برخی از این تفاوت ها خواهیم پرداخت. همان طور که در پیش گفتار این کتاب آمد مشکل مسأله تفاوت ها در آفرینش و مشاهده نقایص و کمبودها در زندگی موجودات به ویژه در زندگی انسانها ، فکر بسیاری از دانشمندان و فلاسفه و محققین را به خود مشغول می داشته و آنان شدیداً خود را موظف به پاسخ گویی به شبهات مربوط به این بحث می دانسته اند و معتقد بودند که باید به هرگونه ای که شده این مشکل را حل کرد و ساخت کبریایی خداوند را از شبهه ظلم و ارتکاب قبیح میری دانست و آفرینش او را از بی نظمی و عدم هماهنگی منزه شمرد و توحید افعالی را در سراسر پدیده های هستی ثابت کرد و قدرت قهاره خداوند را بر سراسر گیتی اثبات نمود و هرگونه رخنه ای را که ممکن است به اعتقاد توحیدی خللی وارد آورد سد کرد و هرگونه شبهه ای را بر طرف نمود و در عین حال از اصول اولیه عقلی خود نیز دست برنداشت؛ نه باید دچار شرک و تعدد إله شد، نه انکار حسن و قبح عقلی نمود؛ نه توحید افعالی را منکر شد و نه معتقد به ظلم و بی حکمتی خداوند گردید. پس مشکل را چگونه باید حل میکردند؟ این بوده که از هر طریق ممکن و با هر توجیه و راه حلی که به نظر می رسید، اقدام کرده اند. همان طور که گفته شد ابتدا فلاسفه منکر آن شده اند که شری در عالم وجود دارد و عدم و نیستی اند که علت نمیخواهد و نیازی به مبدا ندارد. آنچه موجود است خیر گفته اند اصولاً موجودات نیازمند علت هستند و شرور و بدیها و زشتیها از مقوله است و مبدأ خیرات هم خداوند است. این راهی است که تقریباً مورد اتفاق عموم واسته است. متکلمینی که خواسته اند در باب شرور صحبتی کنند نیز همین راه را انتخاب کرده اند. گاهی از این مقوله وارد شده اند که اصولاً نقایص و کمبودها مربوط به خداوند نیست، بلکه لازمه ذاتی ماهیات است و لوازم ذاتی مجعول نیستند تا کمبود و یا کمال یک موجود را به خداوند نسبت دهیم، بلکه تقاضای ذاتی هر ماهیتی یک چیزی است و خداوند آن ماهیات را موجود ساخته و افاضه وجود بر آن فرموده است. گاهی همین بحث را با اصطلاح اعیان ثابته و عین ثابت هر چیز مطرح کرده اند و طبق طرح ابتکاری محی الدین که بی شباهت به همان ارباب انواع و مثل افلاطونی نیست، کمبودها و یا کمالات و یا به طور کلی هر حالت جسمی و روحی را منتسب به عین ثابت هر موجود کرده اند و به تعبیر محی الدین، ستایش و نکوهش را روانه در خانه عین ثابت نموده و در عین حال از خداوند متعال شکر و سپاسگزاری نسبت به اعطای وجود کرده اند. گاهی هم مسألة خیر و شر ذاتی و عرضی و مطلق و نسبی مطرح شده است و در مواردی نیز به شرح و توضیح حکمت نقایص و اختلافات و تفاوت ها و شرور و آلام و امراض پرداخته اند و خلاصه اثبات کرده اند که هر چه در دار دنیا از این گونه موارد وجود دارد، با ضمیمه کردن به آنچه که در آخرت داده می شود، مجموعاً باید در نظر گرفت و در آن صورت دیگر کمبود و نقصی مشاهده نمی شود.سیر بحث در شرور و نقایص بین عموم فلاسفه یکسان است؛ حتی مثال ها یکی است و ارجاع دادن نقایص و کمبودها و اختلافات به لوازم ماهیت و استعداد و قابلیت اولیه این کاری است که بیشتر فلاسفه داشته اند، لکن هنر ملاصدرا و پیروان او به خصوص مرحوم حاجی سبزواری در این است که به جا و به مورد مناسب از آیات و روایات و از اشعار دیگران استفاده می کنند و مسأله را علاوه بر برهان و استدلال عقلی با آیات و اشعار بزرگان نیز تأیید می نمایند.حال باید از بزرگان فلاسفه این سؤال را بپرسیم که آیا واقعاً با این استدلال ها، مشکل حل شد؟ آیا با عدمی خواندن شرور و پاک کردن صورت مسأله، می توان انسانها را در برخورد با مشکلات و گرفتاریهای متعدد توجیه کرد؟ آیا می شود بگوییم همان گونه که پادشاهان را در تعیین مناصب مختلف برای رعیت های خود که یکی را کناس رفتگر) و دیگری را نخست وزیر می کنند، ظالم نمی بینیم، پس خدا را هم نباید در این اختلافات و تفاوتهایی که در برخورداری از نعم خود برای افراد مقرر کرده است ظالم نبینیم و یا این که چون خداوند باید برای اسماء و صفات خود مظاهری داشته باشد، پس حتماً گناه کار را می آفریند و بعد می بخشد تا مظهر اسم عفو و غفور مصداق پیدا کند؟ آیا این مشکل بی عدالتی را حل می کند؟ و یا این که شیاطین و اشرار مظاهر قهر اویند؟ به هر صورت اشرار و شرارتشان چه می شود و بازخواست و کیفرشان چگونه حل می شود؟