مشخصات کتاب کتانی های کوکام

تگ ها : خرید کتاب کتانی های کوکام. فاطمه جدیدی. انتشارات: بین الملل. کتاب کتانی های کوکام فاطمه جدیدی. کتاب کتانی های کوکام بین الملل. فاطمه جدیدی.

کتاب کتانی های کوکام, فاطمه جدیدی, بین الملل

برشی از کتاب:

ها چته؟ چرا ئیطور نگام میکنی؟ تو اسکله بودی ببینی چه کار کرده؟ کجا بودی وقتی از خجالت جلوی عامو عبدالرضا رنگ به رنگ شدم؟ ها؟

و از خانه بیرون رفت مهران به پدرش حق میداد. همراهش رفته بود برای فروش خرمای سالشان جلوی کشتی غوغایی بود بر خلاف هر سال تاجر انگلیسی همراه مشاور عربستانی اش احمد الخفاجی آمده بود. دعوا سر قیمت محصولات بود. از یکی گران میخرید و از آن یکی ارزان عدنان هم یکی از تاجران کشتی بود. اگر با چشم خودش ندیده بود که قیمتها با اشاره های عمو عدنانش بالا و پایین میشد باور نمی کرد. خیلی دوست داشت بفهمد عمو عدنان چه چیزی در گوش تاجر انگلیسی پچ پچ کرد که بار خرمای عربهای منطقه را دو برابر فارسها پول داد و همه را به جان هم انداخت وقتی احمد الخفاجی خواست پول پدرش را حساب کند، عمو عدنان اشاره کرد و او هم قیمت عربها را با پدرش حساب کرد. پدرش پولها را شمرد. بخشی از آن را پرت کرد جلوی عمو عدنان و گفت: «موام فارشم نکنه یادت رفته؟

صدای داد عماد مهران را از فکرهایش بیرون آورد. سرش را برگرداند و دید به تنهی درختی چسبیده و با چشمهای از حدقه بیرون زده بین درختها را نگاه میکند. خواست جلوتر برود اما پاهایش قفل شد جنازه ای روی زمین افتاده بود. صدای شلیک گلوله ها بیشتر شده بود. گلویش ترش کرد و آب دهانش به تلخی میزد عماد تنش را به درخت سایاند و پایین آن چمباتمه زد ،مهران چهره ی خون آلود حبیب را...