به روز شده 1403/02/1
امروز 26 آذر 1403
موجودی: در انبار
قیمت با تخفیف : 172,000 تومان
به روز شده 1403/02/1
قیمت با تخفیف : 172,000 تومان
|
هوگو لوفر
تورا با سردرد و خماری آشکار خود با عبور از راهروی چوبی بـدون تزیینات به
سالن غذاخوری کوچکی که بوی ترشی ماهی می داد و چند دانشمند محقق در
حال صرف صبحانه بودند رسید.
برای خودش قهوه ی تلخ و کمی نان چاودار خشک بیات برداشت و نشست.
در اطراف او، آنسوی پنجره، زیباترین منظره ای بود که تابه حال دیـده بـود.
جزیره های یخ، مانند صخره هایی که با سفید خالص و تمیز کشیده شده باشند،
در میان مه مشاهده می شدند. هفده نفر دیگر در سالن غذاخوری بودند، نورا شمرد.
یازده مرد و شش زن. نورا تنها نشست، اما ظرف پنج دقیقه مردی بـا مـوی کـوتاه و
ته ریش کامل دوروزه ای پشت میز او نشست. مانند بیشتر افراد اتاق، پارکا پوشیده
بود، اما ظاهراً برایش نامناسب بود. انگار در خانه بیشتر شلوارک های طراحی ریویرا
و تی شرت یقه دار صورتی رنگ می پوشد. او به نورا لبخنـد زد. نورا سعی کرد ایـن
لبخند را ترجمه کند تا نوع رابطه ای را که باهم داشتند درک کنـد. مـرد مـدتی او را
تماشا کرد و سپس صندلی خود را پیش کشید تا روبه روی او بنشیند. او بـه دنبـال
گردن آویزی چیزی بود، اما او از آنها به گردنش نینداخته بود. نمی دانست آیـا بایـد
نامش را بداند یا نه.
وقتی گفت: «من هوگو هستم. هوگو لوفر. شما نـورا هستين، بلـه؟» خيـال نـورا
راحت شد.
«بله»
«من شما رو اینجاها در سوالبارد در مرکز تحقیقات دیدم، ولی هیچ وقت سلام و
احوالپرسی نکردم. به هر حال، فقط می خواستم بگـم کـه مقـالـى شـمـا دربـاره ی
یخچال های طبیعی مرتعش رو خوندم و هوش از سرم برد. »
«واقعاً؟»
«بله. منظورم اینه که این موضوع همیشه مـن رو مجذوب می کنه؛ این کـه چـرا
اونها فقط اینجا این جوری اند، نه هیچ جای دیگه. پدیده ی عجیبیه. »
برچسب ها: خرید آنلاین کتاب, کتابخانه ی نیمه شب, مت هیگ, مینا صفری, میلکان