مشخصات کتاب همزاد

تگ ها : خرید کتاب همزاد. فیودور داستایفسکی. انتشارات: ماهی. کتاب همزاد فیودور داستایفسکی. کتاب همزاد ماهی. فیودور داستایفسکی.

کتاب همزاد, فیودور داستایفسکی, حبیبی, ماهی

برشی از کتاب:

هیچ کس به من نگفته پدر سوخته جنس پدر سوخته جنسم هم خراب نیست

نه... نه پتروشکا... گوش کن پیوتر... من دعوایت نکردم... اینکه گفتم پدر سوخته فحش ،نبود همین طوری گفتم برای شوخی گفتم که خوشت بیاید... نباید به معنی بدش بگیری... میدانی ،پتروشکا بعضیها هستند که وقتی اربابشان این جور به زبان شوخی میگوید پدر سوخته یا ناجنس یا حقه باز و از این جور حرف ها خوششان می آید وقتی میگویم ناجنس یعنی آدم باهوشی هستی و کسی نمی تواند کلاه سرت بگذارد. بعضی هستند که از این حرف خوششان می آید... خوب، بس است دیگر... حالا پتروشکا بگو ببینم راستش را بگو... خیال کن داری با یک رفیقت حرف میزنی.... بگو ببینم و اخرامییف را دیدی؟ او نشانی را به تو داد؟ »

بله، نشانی را داد بله نشانی را هم به من داد کارمند خیلی خوبی است گفت اربابت آدم خوبیست خیلی آدم خوبیست این عین حرف خودش است. گفت آدم خیلی خوبیست گفت سلام من را به اربابت برسان و از او تشکر کن و بگو که من خیلی دوستش دارم همین جور گفت به اربابت بگو که پیش من خیلی احترام دارد گفت میدانی ،پتروشکا اربابت خیلی آدم خوبیست گفت تو هم همین طور، پتروشکا، تو هم آدم خوبی هستی گفت تو پتروشکا، پسر خیلی خوبی هستی... همین...

وای خدایا پناه بر تو این حرفها همه به جای خود، اما نشانی چه؟ خدا مرگت ،بدهد تو یهودایی فقط میخواهی مرا زیر خاک ببری آقای گالیادکین این

حرف آخر را آهسته زد.

نشانی را هم به من داد!»

نشانی را داد؟ خوب پس چرا لال شده ای؟ حال ،بگو این گالیادکین این مشاور رسمی ،گالیادکین کجا می نشیند؟

گفت گالیادکین را میخواهی؟ میروی کوچه ی شستی لاؤ چنایا، دست راست از پلکان میروی ،بالا، طبقه ی چهارم گفت خانه اش آنجاست. اگر

میخواهی برو آنجا پیدایش میکنی!

قهرمان ما که دیگر طاقش تمام شده بود داد زد آخر خنگ خدا...