کتاب ماه و بلوط


خرید کتاب ماه و بلوط. محسن مومنی شریف. انتشارات: سوره مهر.

به روز شده 1402/12/29

امروز 26 آذر 1403

موجودی: در انبار

قیمت با تخفیف : 368,000 تومان

  •  خرید کتاب ماه و بلوط. محسن مومنی شریف.  انتشارات:   سوره مهر.

*

کتاب ماه و بلوط



ناشر: سوره مهر


سال چاپ: 1402


تعداد صفحات: 872


سایز و مدل: رقعی, سلفون


شابک : 9786000354091

  • 460,000 تومان

  • تخفیف شما : 20 درصد

  • با تخفیف : 368,000 تومان

  • لینک خرید : http://www.ghalambook.ir/خرید-کتاب-ماه-و-بلوط-محسن-مومنی-شریف-سوره-مهر



مشخصات کتاب ماه و بلوط

نام :

کتاب ماه و بلوط

مولف ، نویسنده :

محسن مومنی شریف

انتشارات، نشر :

سوره مهر

تعداد صفحات / سایز و مدل :

872 / رقعی, سلفون

شابک :

9786000354091

قیمت پشت جلد :

460,000 تومان

قیمت با تخفیف :

368,000 تومان


تگ ها : خرید کتاب ماه و بلوط. محسن مومنی شریف. انتشارات: سوره مهر. کتاب ماه و بلوط محسن مومنی شریف. کتاب ماه و بلوط سوره مهر.


غریب و آشنا


بازجو از لای پوشه خاکستری رنگی که روی میز بود روزنامه ای درآورد. مدتی به آن نگاه کرد و بعد گفت: آقای خاوری، در همان روزها، یعنی تابستان ۱۳۶۱، شما ادعا کرده اید که در عملیاتی قصد کشتن برادر کاوه را داشته اید که به هر دلیل موفق نمیشوید و در عملیاتی متهورانه با به شهادت رساندن تعدادی از برادران ،پاسدار، موفق به فرار می شوید و چندین جنایت دیگر که شرح داده اید. حالا بفرمایید آیا اصولاً این ادعا را تأیید می کنید؟


عرقی که از سر و روی جلال سرازیر شد به نظرش سرد بود؛ آن قدر سرد که تنش به لرزه افتاد اما سعی کرد خودش را نبازد. هیچ گمان نمی کرد روزی برای دروغی که دیگران ساخته اند او را محاکمه کنند و برای کشتن کسانی که هرگز نکشته بود لابد اعدام شود. لحظاتی به سکوت گذشت تا اینکه بازجو پرسید: «بالاخره تأیید میکنید؟ پاسخ داد: «نه، تأیید نمی کنم. واللهی من بی گناهم برادر .... بازجو نسخه ای از روزنامه زرد شده ندای کردستان را به طرفش سراند و گفت: «اما این ادعای خودتان است. مگر این عکس تو نیست؟

نگاه کرد. در صفحه اول روزنامه کنار عکسش که در لباس بیمارستان با سرخوشی میخندید با حروف بزرگ نوشته شده بود: « رفیق رشید زبردست از حماسه تنگه کانی خان میگوید مدتی به عکس خودش خیره ماند؛ چشم های روشنش بیشتر از همیشه او را به یاد پدر می انداخت. بینی اش قلمی بود و یک مشت سبیل روی لبهای باریکش را پوشانده بود. یادش آمد عکس مربوط به بیمارستان خراسانه» است. چرا برادر این عکس بنده است و این حرف ها را احتمالاً من زده ام. اما باور کنید همه اش دروغ است. اگر اجازه بفرمایید خدمتتان عرض میکنم.


باز جو گفت: «میدانم تو همیشه بی گناهی!» بعد، انگار حوصله شنیدن نداشته باشد، تعدادی کاغذ جلویش گذاشت و گفت: «مشروح ما وقع را بنویس و خودش از اتاق خارج شد جلال صدای قفل شدن در را شنید. نوشت: «وقتی در یکی از روستاهای محور شاهین دژ تکاب به پایگاه خودمان رسیدم، فقط به انتقام از کومله و جاوید افشار فکر می کردم. باید به کسانی که من را آن طور تحقیر کرده بودند درسی میدادم که هرگز فراموش نمی کردند میتوانستم تعدادی از دوستانم را جمع کنم و به پایگاهشان حمله کنم یا برایشان کمین بگذارم و چند نفر از آن ها را گروگان بگیرم. اما فکر میکردم برای این طور کارها هنوز زود است. خوش خیال بودم و گمان میکردم من هنوز هم برای حزب آن قدر می ارزم که به خاطر من با سران آن ها مذاکره کند و بخواهد مسببان این عمل ناجوانمردانه را تنبیه کنند. اما خیلی زود معلوم شد سخت در اشتباه بوده ام. یادم هست به قول شما گزارش ما وقع را مفصل نوشتم و با دست خودم تقدیم خدر فرمانده هزبیان پیشوا کردم اما او با بی میلی گزارش را گرفت و جلوی چشم خودم آن را به گوشه ای انداخت و قبل از اینکه حرفی بزنم به من تاخت که چرا سد را از دست دادید؟

یادآوری آن روزهای تنهایی دلش را به درد آورد. روزگاری برای خودش بروبیایی داشت اما کارش به جایی رسیده بود بود که بی سروپایی به نام خدر سرخه هم با او سرسنگینی میکرد به یاد داشت مثل یک خائن با او رفتار میکردند و اگر کاوه و تیپش به موقع به دادش نرسیده بودند سرنوشتی بدتر از آنچه کومله ها به سرش آوردند در پایگاه دمکرات د در انتظارش بود.


به خاطر همین هم که بود باید تا ابد دعاگوی محمود کاوه می بود! شب همان روز خبر رسید که تیپ ویژه به آن سو می آید. خبرچین ها حتی چند نفر از پاسدارها را دیده بودند که برای شناسایی به منطقه آمده بودند. آنها قسم میخوردند که بینشان ناصر کاظمی و محمود کاوه را شناخته اند.

این خبر چنان آشفتگی و سردرگمی در پایگاه ایجاد کرد که آنچه رخ داده بود فراموش شد و بار دیگر جلال خاوری خائن شد کا رشید و تفنگ به دست گرفت. او این فرصت را مغتنم شمرد تا کوتاهی اش در حفاظت از سد را جبران کند.

نظر بدهید

توجه: HTML ترجمه نمی شود!
    بد           خوب
کد امنیتی

کتب مرتبط


کتاب عایده

کتاب عایده

خلیل همسایه عمویم بود. او در صور زندگی می کرد و حدود بیست و دو سال داشت. پیشنهاد ازدواجش با من پنج م

به روز شده 1403/09/8

202,000 تومان 255,000 تومان

کتاب جاده کالیفرنیا

کتاب جاده کالیفرنیا

علی مرمر روز قبل به شهادت رسیده بود. به خانم میرزاده گفته بودم آدرسی ازش در بیاورد. بدم نمی آمد سری

به روز شده 1403/08/20

199,000 تومان 255,000 تومان

کتاب شرح درد اشتیاق

کتاب شرح درد اشتیاق

 کتاب شرح درد اشتیاق, راحله صبوری, سوره مهربرشی از کتاب:دیدم خانمی آمده که ظاهر خوبی ندارد و ر

به روز شده 1403/07/28

276,000 تومان 345,000 تومان

کتاب پسر آسید مصطفی

کتاب پسر آسید مصطفی

کتاب پسر آسید مصطفی, ساسان ناطق, سوره مهربرشی از کتاب:براندازش کردم ولی جای زخمی در بدنش ندیدم وقتی

به روز شده 1403/07/25

156,000 تومان 195,000 تومان

0 تومان

کتاب آبنبات لیمویی

کتاب آبنبات لیمویی

کلی دوروبر تلفن کارتی چرخیدم تا شاید بار دیگر دختر کیوسکی را ببینم. اما انگار آب شده بود و رفته بود

به روز شده 1403/05/10

258,750 تومان 345,000 تومان

کتاب دختر حاجی

کتاب دختر حاجی

فصل اول توجه پدرجوی های پر از آب از جلوی خانه ها عبور می کردند. مردم به لطف رود پر آب هیرمند کشاورزی

73,500 تومان 98,000 تومان

کتاب دا

کتاب دا

رفتم طرف شلنگ آبی که گوشه باغچه افتاده بود شیر را باز کردم خدا را شکر اب می آمد. اول دستم را که بعد

به روز شده 1403/05/17

483,750 تومان 645,000 تومان

کتاب پایی که جا ماند

کتاب پایی که جا ماند

کتاب پایی که جا ماند, ناصر حسینی پور, سوره مهربرشی از کتاب:پس از پایان فیلم از حسن بهشتی پور درباره

293,000 تومان 345,000 تومان

برچسب ها: خرید آنلاین کتاب, ماه و بلوط, محسن مومنی شریف, سوره مهر