مشخصات کتاب قصه های مامان جونی و زیارت

تگ ها : خرید کتاب قصه های مامان جونی و زیارت. مجید ملامحمدی. انتشارات: آستان قدس رضوی. کتاب قصه های مامان جونی و زیارت مجید ملامحمدی. کتاب قصه های مامان جونی و زیارت آستان قدس رضوی. تصویر گر: اسماعیل چشرخ.

صدای بچه های گروه سرود چقدر دوست داشتنی بود اولین کسی که از کوپه بیرون رفت من بودم بعضی ها از کوپه هایشان کله کشیده بودند بیرون به مامان معصومه گفتم: «من می روم گروه سرود را تماشا کنم. اسرا گفت: «من هم می آیم با شوق زیاد جلوی کوپه ی سرود ایستادم پنج بچه هم سن و سال خودم لباسهای سبزی بر تن داشتند و در حال خواندن سرود بودند. حاج آقا کنار پنجره ایستاده بود و نگاهشان می کرد. کم کم چند نفر دیگر کنار من ایستادند و به آنها زل زدند. آقای کشمیری هم آمد و از من پرسید: «اینها چه میخوانند؟» 

گفتم: «این بچه ها دارند سرودشان را تمرین میکنند تا فردا شب که شب عید غدیر است در حرم امام رضا (ع) آن را اجرا کنند.

چشم های آقای کشمیری غرق در اشک شد. قطار سوت کشید و صدای تلق تلوقش بلندتر شد.

یک نفر گفت: برای سلامتی مسافران امام رضا (ع) صلوات.» همه صلوات فرستادند بعد هم هر کس توی راهرو بود به کوپه ی خودش رفت. من تا آمدم بروم، حاج آقا رضایی صدایم زد:

- کجا امیرعلی چند دقیقه ای پیش ما باش از خدا خواسته پا به کوپه ی آنها گذاشتم. بچه های گروه که هم سن و سال خودم بودند از جایشان بلند شدند و با من دست دادند حاج آقا مرا به آن ها معرفی کرد. بعد اسم یکی یکیشان را به من گفت: «سید مصطفی،
 هادی , محمد امین، محمد پارسا و علی رضا