مشخصات کتاب قصر

تگ ها : خرید کتاب قصر. فرانتس کافکا. علی اصغر حداد. انتشارات: ماهی. کتاب قصر فرانتس کافکا. کتاب قصر ماهی. فرانتس کافکا. علی اصغر حداد.

 کتاب قصر, فرانتس کافکا, علی اصغر حداد, ماهی

برشی از کتاب:

د فصل چهاردهم.

سرانجام - دیر وقت ،عصر هوا تاریک شده بود کا راه باغ را پارو کرد، برفها را در دو سوی راه روی هم انباشت محکم کوبید و بعد کار روزانه به پایان رسید. کنار در باغ ایستاد تا شعاعی دور تنها دستیار را یکی دو ساعت پیش فراری داده و تا فاصله ای دور تارانده بود بعد دستیار جایی میان باغچه ها و کلبه ها رو پنهان کرده بود، معلوم نبود ،کجا و از آن موقع هم دیگر از او خبری نبود. فریدا توی خانه بود، سرگرم شستن رختها یا آنکه هنوز هم گربه گیزا را می شست. محول کردن این کار به فریدا از اعتماد زیاد گیزا خبر می داد البته کاری تهوع آور و نامناسب که مسلماً کا به قبول آن تن نمیداد اگر به سبب کوتاهیهای گوناگونشان در انجام وظیفه صلاح را در آن نمیدید که از هر فرصتی برای جلب نظر مساعد گیزا بهره برداری کنند. گیزا با رضایت خاطر حرکات کا را موقع پایین آوردن تشت کوچک و بچگانه از انباری زیر شیروانی تماشا کرده و دیده بود که چه طور آب را گرم کردند و چه طور سرانجام گربه با احتیاط توی تشت گذاشته شد بعد حتی گیزا گربه را یکسره به فریدا و واگذاشت چون شوارتسر آشنای شب نخستین کا از راه رسید با آمیزه ای از شرمندگی که زمینهی آن در شب نخستین فراهم آمد و تحقیری بیش از اندازه که درخور فراش مدرسه بود به کا سلام داد و بعد همراه گیزا به اتاق دیگر دو هنوز هم آنجا بودند آن طور که در بروکنهوف برای کا مدرسه رفت. آن دو هنوز هم تعریف کرده بودند شوارتسر با آنکه پسر مباشر قصر بود به خاطر عشق گیزا از مدتها پیش در دهکده زندگی میکرد و با استفاده از روابط خود ترتیبی داده بود که دهداری او را به عنوان کمک معلم به خدمت بگیرد ولی...