پیامبر سر از قبر بر آورده وضع مجلس در مسجد پیامبر دگرگون شده است. غباری از تأسف و توبیخ و قبر بر آورده و شرم بر چهره های حاضرین نشسته است گویا پیامبری سرا از و عقبگرد مردم را می بیند و آنها را مورد محاکمه و مؤاخذه قرار داده است. گویی گریبان آنان را گرفته تکانشان میدهد و بازخواست میکند.
همان جا که نشسته ام دلم به حال با نویم میسوزد که با آن حال سخن می گوید. غم و درد را می توان از صدایش احساس کرد از خود می پرسم: آیا کبودی سیلی و چشمان پر خونش شفا یافته یا با همان چهره ضرب دیده سخن می گوید؟ آه که اگر سادات و فرزندان زهرا با من تا مسجد می آمدند و میتوانستند تا پشت پرده بروند.
و چهره مادر را ببینند پاسخ این سؤالم را می یافتم