مشخصات کتاب شبیه مریم
نام : |
کتاب شبیه مریم |
روایتی داستانی از زندگی بانو فضه خادمه حضرت زهرا(س) |
مولف ، نویسنده : |
اکرم صادقی |
انتشارات، نشر : |
کتاب جمکران |
تعداد صفحات / سایز و مدل : |
251 / رقعی, شمیز |
شابک : |
4424124041108 |
قیمت پشت جلد : |
130,000 تومان |
قیمت با تخفیف : |
104,000 تومان |
|
سلمان دخترها و غلامان سیاه پوست را از باهر تحویل گرفت و به عمد بلال حبشی سیاه پوست را مأمور کرد دخترها را به خانه پیامبر برساند. دیدن مرد سیاه پوستی که آنها به دیدنشان عادت داشتند از - ترسی که آنها در غربت و از اعراب داشتند میکاست آنها وارد خانه ساده و فقیرانه شخصی شدند که او را پیامبر می نامیدند. میمونه دوباره آنچه را از پدرش شنیده بود به یاد آورد. او ا بارها از ظهور فارقلیط در صحرای فارانی می گفت که هاجر و اسماعیل به آنجا رفته بودند و اینکه خدا سخنانش را در دهان او می گذارد و باید - از برادران بنی اسرائیل یعنی اسماعیل باشد. او در صحرای فاران بود و به خانه شخصی رفته بود که همه او را به نام پیامبر می خواندند و شیدایش بودند. بدن میمونه بی اختیار به لرزه افتاد با خود اندیشید ممکن است فارقلیط همان پیامبری باشد که اعراب مدینه از او سخن می گویند و کلامی که او بارها و بارها در حال عبادت از زبان با هرو دیگران شنیده بود و موجب آرامش قلبش شده بود همان کلام خداوند باشد که در دهان پیامبر گذاشته شده است. میمونه با خودش گفت: آیا این درست است و من به فارقلیط رسیده ام؟» و باز هم متعجب تر از قبل در دلش گفت: این چگونه ممکن است!» و با پشت دست چندین بار چشم هایش را مالید. شاید خواب میدید و همه اینها رویایی بیش نبود. میمونه وحشت زده خانه ساده و محقر پیش رویش را از نظر گذراند. در آن خانه جز چند وسیله ساده و اندک مثل مشک آب و ظروف گلی چیز قابل توجهی ندید. حوریه که لرزش میمونه را دید به خیال اینکه میمونه هم از اعراب مدینه ترسیده است و حشت بیشتری از اعراب وجودش را گرفت حوریه نگران و مضطرب به میمونه چشم دوخت.