یکی از بزرگترین راز ها و ناشناخته ترین پدیده ها مرگ است. ولی برای برخی اتفاقاتی رخ می دهد که اصطلاحا به آن اتفاق تجربه ای نزدیک به مرگ می گویند. یعنی خروج روح از کالبد مادی و گشت و گذار در عالم معنی!کتاب سه دقیقه در قیامت کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی که کمتر از یک سال از چاپ آن می گذرد. در این مدت استقبال بی نظیری صورت گرفت و مجموع تیراژ کتاب به بیش از یک میلیون رسید.
اطلاعات کتاب
نام کتاب : |
سه دقیقه در قیامت |
تجربه ای نزدیک به مرگ |
نويسنده ، مولف : |
گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی |
گرداوري ، مترجم : |
گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی |
نشر ، ناشر ، انتشارات : |
شهید ابراهیم هادی |
تعداد صفحه / قطع و نوع جلد : |
119ص, پالتویی, شمیز |
نوبت چاپ و سال چاپ : |
چهاردهم 1399 |
قيمت پشت جلد کتاب ( تومان ) : |
18000 |
موضوع : |
تجربه ای نزدیک به مرگ |
شابک : |
9786227169126
|
تگ ها : |
کتاب سه دقیقه در قیامت, کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی, خرید اینترنتی کتاب سه دقیقه در قیامت, انتشارات شهید ابراهیم هادی, چاپ چهاردهم, تجربه ای نزدیک به مرگ, سه دقیقه در قیامت |
|
برشی از کتاب
عمل جراحی طولانی شد و برداشتن غده پشت چشم, با مشکل مواجه شد. پزشکان تلاش خود را مضاعف کردند. برداشتن غده همانطور که پیش بینی می شد با مشکل جدی همراه شد. آن ها کار را ادامه دادند و در آخرین مراحل عمل بود که یکباره همه چیز عوض شد... احساس کردم آن ها کار را به خوبی انجام دادند. دیگر هیچ مشکلی نداشتم. آرام و سبک شدم. چقدر حس زیبایی بود! درد از تمام بدنم جدا شد.
یکباره احساس راحتی کردم. سبک شدم. با خودم گفتم: خدا رو شکر. از این همه درد چشم و سردرد راحت شدم. چقدر عمل خوبی بود. با اینکه کلی دستگاه به سر و صورتم بسته بود اما روی تخت جراحی بلند شدم و نشستم.
برای یک لحظه زمانی را دیدم که نوزاد و در آغوشمادر بودم! از لحظه کودکی تا لحظه ای که وارد بیمارستان شدم, برای لحظاتی با تمام جزئیات در مقابل من قرار گرفت!
چقدر حس و حال شیرینی داشتم. در یک لحظه تمام زندگی و اعمالم را دیدم!
در همین حال و هوا بودم که جوانی بسیار زیبا, با لباسی سفید و نورانی در سمت راست خودم دیدم.
او بسیار زیبا و دوست داشتنی بود. نمی دانم چرا اینقدراو را دوست داشتم. میخواستم بلند شوم و او را در آغوش بگیرم...