مشخصات کتاب دستهای سبز بارانی
نام : |
کتاب دستهای سبز بارانی |
مولف ، نویسنده : |
الهه بهشتی |
انتشارات، نشر : |
بین الملل |
تعداد صفحات / سایز و مدل : |
104 / رقعی, شمیز |
شابک : |
9789643049638 |
قیمت پشت جلد : |
60,000 تومان |
قیمت با تخفیف : |
45,000 تومان |
|
صبح زود راه افتادم تا به زمین مولایم برسم همان جا که اولین بار این مکتوب عزیز را دیدم و نوشتم محمد بن عثمان که خدایش بیامرزد این زمین را شخم زد و کشت کرد آفتاب تموز گرم و سوزان می تابید. از سالی که به زندان رفته بودم تا ماهی که آزاد شدم، به امور وکالت مشغول بودم و نتوانستم به زمین سر بزنم در نبود من، ابن شبیب آن را سر و سامان میداد و برای کشت کارگرانی گمارده بود اما حیران بود که زمین محصولی چند برابر می دهد و ماحصل آن تمام بینوایان بغداد و سامرا را خوراک و نان میدهد گفت که آبشخور و برکت زمین آن قدر زیاد بود
که در آن برنج کاشته اند. از چند مزرعه ی خشک و بی برگذشتم که تابستان بسیار گرمی بود و محصولات را می سوزاند. رسیدم به مزارع نزدیک زمین مولایم که به طور وصف ناپذیری سبز و پر بار بود یکی مزرعه ی گندم، دیگری هندوانه و آن یکی صیفی جات اما زمین ما دریایی از سبزی بود با عطر و بوی خوش شالیزار به آن خوشه های مواج سبز زیبا نگاه کردم و از شوق آکنده شدم. وارد شالیزار شدم و شاخه های برنج آویخته را دست کشیدم گفتم: «شما هم صاحب خود را نیک میشناسید که چنین رشد کرده اید و پر بار شده اید؟
شروع به چیدن علفها و صاف کردن شاخه های شکسته کردم که نسیم بسیار خنکی وزید نگاه کردم مردی سپید پوش می آمد. کمر راست کردم و دقیق شدم نفهمیدم کی و چه طور از مزرعه بیرون دویدم. لحظه ای کافی بود تا خود را به مولایم برسانم. مولایم فرمودند: «سلام بر حسین بن روح نوبختی - نمی دانم این چه خلقی است که تا ایشان را می بینم گریه ام میگیرد
و اشکم چاری میشود آستین بر چشم کشیدم و گفتم: سلام بر نور چشمانم، آقا و سرور و مولای عزیزم شانه به شانه ی ایشان به سوی زمین رفتیم. در آن لحظه قلب من تاب تحمل سینه را نداشت کنار زمین ایستادیم. فرمودند: خدا ما ائمه را بسیار دوست دارد، نه از آن که خون بهترین خلقت خدا پیامبر در رگهای ما جاری است بلکه از آن روی که ما مؤمن ترین و خالص ترین عبادت کنندگان خدا هستیم. پس او به وجود ما زمین را استوار نگه می دارد و ما مایه ی نزول رحمت و برکات هستیم