به روز شده 1403/05/9
امروز 26 آذر 1403
موجودی: در انبار
قیمت با تخفیف : 217,000 تومان
به روز شده 1403/05/9
قیمت با تخفیف : 217,000 تومان
|
فصل پنجم پلنگ سیاه
در نخستین هفته های بازگشتم به تهران سرم بسیار شلوغ بود. آشفتگی سیاسی یی که هنگام عزیمت من به آفریقا بر کشور حکومت میکرد و در طی آخرین ماههای جنگ بدتر شد من یقین پیدا کردم که استنباطم در مدتی که در ایران نبودم کاملاً درست بوده و اینک وقت آن فرا رسیده است که باید اقدامی قاطع برای ایران انجام شود بیشتر اعضای خانواده ی ما در تبعید بودند، فوزیه به قاهره رفته بود و من و برادرم تنها بودیم چون تعداد کسانی که برادرم میتوانست به آنان اعتماد کند کم بود و من هم به پدرم قول داده بودم که در کنار برادرم خواهم ایستاد و به او کمک خواهم کرد فعالیت خود را در صحنه ی سیاست داخلی به طور ،غیر رسمی آغاز کنم - چون قانون اساسی افراد خانواده ی سلطنتی را از داشتن مشاغل سیاسی منع می.کند طی ماه هایی که در آفریقا بودم غالباً فکر کرده بودم که ما چه قدر احتیاج داریم به مردم نزدیک شویم و آنها را در جهت پشتیبانی از برادرم تجهیز کنیم به نظر می رسید که داشتن یک روزنامه ی خوب و با نفوذ یکی از راه حلهای این مسئله باشد. از این رو با یک روزنامه نویس با تجربه ملاقات کردم. او گفت که با داشتن کمک مالی میتواند چنین روزنامه یی را منتشر .کند مدتی دنبال نویسندگان و روزنامه نگاران ماهر و حرفه ای که تعدادشان در ایران بسیار کم بود گشتیم، سپس سازمانی ایجاد کردیم که یک روزنامه عصر منتشر ،کند و این روزنامه پرتیراژترین رونامه ی عصر ایران شد
به نظر من نخستین اولویت برای رسیدن به این ،مقصود پیدا کردن طرفداران سیاسی برای رژیم و خنثی کردن مخالفتهای موجود بود. من هر روز با افراد و گروه هایی که نماینده ی آرا و نظریات متفاوت بودند به طور غیررسمی ملاقات میکردم. به مطالبی که میگفتند گوش میدادم و سعی میکردم آنان را متقاعد کنم که ایران به حکومت مرکزی قوی تر و وحدت ملی بیشتری احتیاج دارد امیدوار بودم که در نتیجه ی این بحثها و تبادل نظرهای ،شخصی بتوانیم بعضی از این گروه ها و دسته ها را به هم نزدیک کنیم و از این طریق پایگاه محکم و وسیعی برای پشتیبانی از رژیم سلطنت به وجود آوریم.
اشتغال من به امر سیاست ماشین شایعه سازی را به کار انداخت و به طور مرتب داستانهایی در زمینه ی دست داشتن من در تمام مسائل سیاسی دولت - از حوادث کم اهمیت گرفته تا قتل کارمندان عالی رتبه ی دولت - پخش میشد این شایعات آن قدر ادامه پیدا کرد که بالاخره از مرزهای کشور هم خارج شد و طولی نکشید که روزنامه های اروپا مرا قدرتی در پشت سلطنت» نامیدند و پلنگ سیاه «ایران» لقبم دادند هنگامی که به عقب بر میگردم و به این دوره ی بعد از جنگ نگاه میکنم تقریباً خنده ام میگیرد که چه نسبتهای عجیب و غریبی به من می دادند و چه قدر درباره مداخلات فوق انسانی و شگفت آور من سخن میگفتند البته حقیقت دارد که سیاستبازیهای ما در خاورمیانه از دید ناظران غربی همیشه آمیخته به توطئه و خدعه بوده است اما در آن زمان من زن جوان بیست و چند ساله یی بودم که اراده و قدرتم به مراتب بیشتر از تجربه ام بود من و برادرم روی هم از عمرمان کمی بیش از پنجاه سال میگذشت
برچسب ها: خرید آنلاین کتاب, خاطرات اشرف پهلوی, کاظم مطلق, آفرینه