مشخصات کتاب جوان مرد 1
نام : |
کتاب جوان مرد 1 |
روایت زندگی شهید ابراهیم هادی |
مولف ، نویسنده : |
علی اکبری مزدآبادی |
انتشارات، نشر : |
یا زهرا |
تعداد صفحات / سایز و مدل : |
288 / رقعی شومیز |
شابک : |
9786007594964 |
قیمت پشت جلد : |
95,000 تومان |
قیمت با تخفیف : |
81,000 تومان |
|
کتاب جوان مرد 1, علی اکبری مزدآبادی, یا زهرا
برشی از کتاب:
پدرم از آنها
پذیرایی آخوندی کرد نرفت چند مدل میوه بگیرد. یک دیس فقط خیار گذاشت وسط اتاق تا
ابرام نشست گفت: «سلام حاج آقا! خیار اول؛ «چطوری حاج آقا؟ خیار دوم؛ چه خبر حاج
آقاجان؟ خیار سوم خیار چهارم و پنجم کم کم صدای پدر ما درآمد و گفت: «داش ابرام
این دیسو مال همه آوردما دیگه ندارم برم خیار بخرم ابرام خیار بعدی را برداشت و با
خنده گفت: «حاج آقا اینا همه با منندا من میخورم انگار اینا میخورن او همه زدند
زیر خنده.
خدا بیامرز خوش خوراک بود. سه چهار روز غذا نمی خورد وقتی
هم میخورد بی خیال همه چیز خوب و پر میخورد همه چیز هم دوست داشت و هر چه جلویش می
گذاشتند، میخورد و عشق میکرد. اصلا اهل ادا و اطوار نبود
ما یک بازی
داشتیم به نام میخوام برم مازندران با رفیق نااهل» علی صادقی و الله کرم سردمدار
این بازی و ابرام اوستایش بود همه دور هم جمع می شدیم. ابرام می شد اوستا، دو نفر
دو نفریار هم میشدند نوبت هر گروه میشد، یکی شان. باید پنج بار جمله ی سختی را
میگفت مثلاً شیش سیخ جیگر، سیخی شیش زاره و اگر اشتباه می گفت، روی سرش پتو
میکشیدند و بقیه میریختند سرش د بزن!
فلسفه ی بازی
هم این بود کسانی که تازه وارد و بعضاً پر رو بودند را با گاوبندی در این بازی کمی
گوشمالی میدادیم جملات آسان را به نفراتی می انداختیم که نمی خواستیم بزنیم شان
کسی که باید کشک میخورد از قبل شناخته شده بود و یک جمله ی سخت را به او می
انداختیم روزگار خوشی بود؛ یادش بخیر
مثلاً یک بار نیمه های شب خواب بودیم که ناگهان با صدای
انفجار نارنجکی بلند شدیم و پشت بندش فریادهای ابرام که: «بلند شیدا بلند شیدا
عراقیا عراقی همه که سراسیمه از اتاق زدند بیرون ابرام قهقه زد زیر خنده. البته
این مختص ابرام نبود و بقیه بچه ها حتی علی صادقی هم از این کارها می کردند.
ما چون افسر بهداری ارتش بودیم مأموریتهایمان تا جای مشخصی
تعریف میشد و زیاد جلو نمی رفتیم بیشتر در عقبه بودیم و خیلی کم پیش می آمد جلو...