مشخصات کتاب بیابان تاتارها
نام : |
کتاب بیابان تاتارها |
مولف ، نویسنده : |
دینو بوتزاتی |
مترجم : |
سروش حبیبی |
انتشارات، نشر : |
ماهی |
تعداد صفحات / سایز و مدل : |
228 / رقعی شومیز |
شابک : |
9789642093212 |
قیمت پشت جلد : |
155,000 تومان |
قیمت با تخفیف : |
127,500 تومان |
|
خرید آنلاین کتاب بیابان تاتارها, دینو بوتزاتی, سروش حبیبی, ماهی
برشی از کتاب:
برف بند آمده بود باد میان خرسنگها زوزهی ماتم میکشید و از
سینه ی برف غباری سرد و چرخان به هوا میفرستاد و شعله ی کوچک را پشت شیشه ی
فانوسها می لرزاند اما گویی آنگوستینا این باد را حس نمی کرد و همچنان پشت به تخته
سنگ داده بی حرکت به سوسوی دور دست چراغ های قلعه چشم دوخته بود.
سروان مونتی بار دیگر کوششی کرد و گفت: ستوان ستوان همت
کنید بلند شوید و بیایید. پس چرا نمی آیید؟ اگر آنجا بمانید، تاب سرما را نمی
آورید و یخ می زنید. زود بیایید اینجا تونی این جا پناهگاه خوبی درست کرده!»
انگوستینا به هزار زحمت چند کلمه ای بر زبان آورد متشکرم،
جناب سروان! و چون حرف زدن نیروی زیادی میخواست دستش را اندکی بلند کرد، انگار
سرانجام میخواهد بگوید که اهمیتی ندارد و اینها همه هیچ نیست جز یاوه و کارهای بی
معنی سرانجام سرکرده ی پریزادگان با اشاره ای به او فرمان داد و آنگوستینا با همان
بی حوصلگی همیشگی اش از چهارچوب پنجره قدم بیرون نهاد و به نرمی در تخت روان نشست
و آن تخت روان سحر آمیز به نرمی جنبید و آهسته دور شد.
چند دقیقه ای
جز روزهی سرد و گوش آزار باد صدایی به گوش نرسید. حتی سربازان نیز دسته دسته زیر
خرسنگها در هم تپیده بودند تا شاید اندکی گرم شوند. دیگر حال شوخی و مزاح هم
نداشتند و در سکوت با سرما می جنگیدند.
همین که باد
اندکی ایستاد، آنگوستینا سرش را کمی بلند کرد و لب هایش به آهستگی جنبید میخواست
حرف بزند اما تنها توانست این دو کلمه را بر زبان بیاورد: «فردا باید...» و بعد
دیگر هیچ فقط همین دو کلمه، آن هم چنان آهسته که حتى سروان مونتی هم نفهمید
آنگوستینا حرفی زده است.
این دو کلمه
بر زبانش آمد و بعد سرش که به حال خود رها شده بود به جلو افتاد.
دستی سفید و خشکیده میان چینهای
پالتو آسوده و دهان عاقبت بسته شده و لبخندی کم رنگ باز بر لبها نشسته است. .....
و چون تخت روان کوچک به راه افتاد، نگاه از دوستش برگرفت و سرش را با کنجکاوی
شادمانه ای که ته رنگی از...