مشخصات کتاب بانوی انقلاب
نام : |
کتاب بانوی انقلاب |
نگاهی کوتاه به زندگی خانم خدیجه ثقفی همسر امام خمینی |
مولف ، نویسنده : |
علی ثقفی |
انتشارات، نشر : |
عروج |
تعداد صفحات / سایز و مدل : |
182 / پالتویی, شمیز |
شابک : |
9789642123926 |
قیمت پشت جلد : |
49,000 تومان |
قیمت با تخفیف : |
39,200 تومان |
|
پرهیز از مرجعیت
سال ٤١ بعد از فوت مرحوم آیت الله بروجردی، در امامزاده قاسم
آقا سید عبدالهادی شیرازی درگذشت. آقای اشراقی بودیم که مرحوم از قم با شتاب آمده بود که ایشان فوت کرده است شما برایش فاتحه بگیرید میدانیم که یکی از کارهای بزرگ آقایان برگزاری فاتحه بود که از آن هم در قدیم و اخیرش داستانهایی شنیدنی دارم که بگذرم بعد از ظهر بود که آقا شهاب رسید آقا خوابیده بود. وقتی بیدار و متوجه شد که او برای این کار راهی این دیار شده از جایش تکان نخورد حتی در رختخواب .ننشست فقط :گفت من اهل این حرفها ،نیستم چرا ولم نمیکنید بارها به همه تان گفته ام که دست از سر من بردارید و در فکر مرجعیت من نباشید. مرحوم اشراقی خیلی آقا را دوست داشت و تمام عمر در تلاش برای مرجعیت آقا ،بود ولی در خفا چرا که اگر آقا می فهمید شدیداً می رنجید و می.خروشید این هم از داستان امامزاده قاسم
نمونه بخشندگی
با اجازه خانم یک داستان هم من به یاد دارم که میتواند حاکی از ایثار و فداکاری خانم و نمونه ای از همراهی او با امام در هر حال و
هر شرایط باشد در
آن روزها که امام با خانواده در امامزاده قاسم تابستان را میگذراندند زلزله دلخراش بوئین زهرا از توابع استان قزوین به وقوع پیوست. در این حادثه زمین در چند ثانیه لرزید و کمتر از آنی چندین شهر و روستا به مرکزیت بوئین زهرا تبدیل به ویرانه شد و بیش از پانزده هزار نفر از ساکنان آن منطقه به زیر آوار رفتند و زندگی شیرین را در آن روز تلخ از دست دادند، وقتی خبر زلزله به اطراف و شهرها منعکس شد نیروهای امداد و هلال احمر و هر که با هر چه در توان داشت به کمک آوارگان شتافتند. فردای آن روز امام خمینی در مسجد محله امامزاده قاسم مردم را دعوت به کمک رسانی کرد و مرحوم جهان پهلوان تختی که در آن زمان در امامزاده قاسم بود به تبعیت از امام به همراهی چند نفر از دوستان مشغول جمع آوری کمکهای نقدی و جنسی محل شدند. در همان یکی دو روز اول مقادیر زیادی کالاهای اساسی جمع آوری و به سرعت به منطقه اعزام شد محل جمع آوری اجناس در میدان مشرف به امامزاده تعیین شده بود در میان کالاها یک چادر شب محتوی چند دست تشک و لحاف توجه راننده کامیونت باری را به خود جلب کرده بود که چند روز پیش آنها را از قم به امامزاده قاسم آورده بود. او می گفت این همه رختخواب خانواده حاج آقا روح الله است که چند روز پیش من به همراه چند وسیله دیگر به ده آوردم اگر آنها همه این رختخوابها را داده باشند خودشان لابد زیرانداز نخواهند داشت. وقتی از خانم پرسیده بودند که شما چگونه همه و رختخوابهای خود را داده اید فرموده بود ما که سرپناه داریم کف زمین هم که بالاخره پوشیده است میماند رواندازمان که من چادرم آقا عبایش هست ما پیش آنها که همه زندگی خود را از دست آقا داده اند شرمنده .هستیم این یک نمونه از نوع فداکاری و نوع دوستی خانم است و پیدا است وقتی همسر مرجعی چنین برخوردی با یک حادثه پیش آمده دارد و از کنار آن بی تفاوت نمیگذرد چه روحیهای برای دعوت مردم به کمک رسانی ایجاد میشود و چگونه در مردم وقتی میبینند خانواده امام پیشقدم در همیاری شده اند آنها هم تشویق گردیده و تا آنجا که توان و همتشان اجازه دهد در این امر خیرخواهانه مشارکت می.کنند