مشخصات کتاب آینه در کربلاست
نام : |
کتاب آینه در کربلاست |
پژوهش و نگارشی نو در بازشناخت نهضت عاشورا |
مولف ، نویسنده : |
دکتر محمدرضا سنگری |
انتشارات، نشر : |
قدیانی |
تعداد صفحات / سایز و مدل : |
816 / وزیری سلفون |
شابک : |
9789645367266 |
قیمت پشت جلد : |
300,000 تومان |
قیمت با تخفیف : |
240,000 تومان |
|
کتاب آینه در کربلاست, محمدرضا سنگری, قدیانی
برشی از کتاب:
خون از بدن
می تراوید امام خطاب به دشمن میفرمود: «آیا برای کشتن من گرد آمده اید؟ به خدا
سوگند بعد از من هیچ بنده ای از بندگان خدا را نخواهید کشت خداوند به خاطر کشته
شدن من بر شما غضب خواهد کرد. سوگند به خدای جهان! من امیدوارم خداوند در برابر
این همه نامردی ما را گرامی بدارد و چنان انتقام ما را از شما بگیرد که خودتان در
نیایید آگاه باشید در اثر کشته شدن من خونریزی میان شما گسترش خواهد یافت و خدای
متعال خشم خود را بر شما خواهد افزود تا به عذاب دردناک اخروی گرفتار آید
اصابت سنگ به
پیشانی امام پس از نبرد دوباره و برداشتن زخم های مکرر امام لحظه ای درنگ کرد. در
این هنگام سنگ اندازان شروع به پرتاب سنگ کردند که ناگهان سنگی سنگین به پیشانی
امام اصابت کرد و خون بر پیشانی جاری شد. (در جلاء العیون ۶۸۷ تیر به پیشانی امام
برخورد کرد و تیرانداز ابوالحلوق نام داشت. امام تیر را بیرون کشید و خون بر صورت
دوید.
امام دامن
پیراهن با زره را بالا آورد تا خون را پاک کند که ناگهان تیری زهرآگین و سه پر (سه
شعبه) سینه ی امام نشست. امام تیر را بیرون کشید بسیاری نوشته اند از پشت بیرون
کشید چون سه شاخه بود و کشیدن از جلو ممکن نبود) خون چون ناودان بیرون می تراوید
تیرانداز را خولی بن الاصبحی و برخی ابو قدامة العامری نوشته اند.
امام سر
برداشت و به آسمان نگریست و زمزمه کرد بسم الله و بالله و على ملة رسول الله
آنگاه گفت: الهى تعلم انّهم يقتلون
رَجُلاً ليس على وجه الارض ابن نبي غيره.
خدایا میدانی آنان کسی را میکشند که بر زمین جز او فرزند
پیامبری نیست.
امام دست بر
جای تیر می نهاد و خون بیرون تراویده را در مشت جمع میکرد و به آسمان پرتاب میکرد
و مشت دیگر که پر میشد بر صورت و محاسن میکشید و می گفت: با این صورت خضاب شده با
،خون جدم رسول خدا را دیدار میکنم و قاتلان خود را یک یک معرفی میکنم
این سنگ و تیر کار امام را تمام کردند درست گفته اند که
کربلا با یک تیر - تیر عمر سعد در صبح - شروع و با یک تیر - تیر نشسته بر سینه ی
امام - تمام شد.
پس از این امام بر زمین افتاد و
پیادگان نزدیک شدند تا کار امام را یکسره کنند.
کسانی که در این لحظه به امام
نزدیک شده بودند عبارت بودند از:...